موضوع لایحه بودجه 1400، پیشبینیهای دولت از منابع درآمدی، افزایش بودجه جاری و چالشهای احتمالی بودجه از جمله سؤالاتی بود که هفتهنامه صبح صادق در گفتوگو با دکتر مهدی غضنفری، وزیر اسبق صمت آنها را بررسی کرده است. متن کامل این گفتوگو از نظرتان میگذرد.
عمده مشکلات و چالشهای احتمالی در لایحه بودجه 1400 چیست؟
یکی از چالشهایی که در لایحه بودجه 1400 وجود دارد، سهم صندوق توسعه ملی از درآمدهای نفتی است. در حالی که این سهم در سال 1400 باید به 38 درصد میرسید؛ اما به 20 درصد تقلیل پیدا کرده و دولت از تخصیص 18 درصد از این درآمدها که باید به صندوق توسعه میرفت، سر باز زده و به اصطلاح از صندوق استقراض کرده است. از این رو با اینگونه بودجهریزیها، انتظاری که از صندوق توسعه داشتیم تا به یک لوکوموتیو در اقتصاد کشور تبدیل شود، محقق نشده و صندوق توسعه نمیتواند نقش خودش را ایفا کند.موضوع دیگر مسئله اوراق سلف نفتی است که در لایحه بودجه 1400 برای پیشفروش نفت دیده شده و به این معناست که منابعی در بودجه 1400 دیده شده که اگر محقق شود مشکلات خودش را داشته و اگر محقق نشود اتکای به این درآمدها در بودجه، مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد. اگر شما به امید اینکه در آینده پولدار شوید، قرض کنید تا فعلا مصرف کنید؛ اگر آن آینده پیش نیاید این بدهیها به دولت و سالهای بعدی منتقل میشود. در حوزه ارز نیز بحث نرخ تسعیر ارز و اینکه این نرخ در بودجه باید چه مبلغی باشد، از جمله چالشهایی است که به لحاظ ارزی در بودجه 1400 وجود دارد.موضوع دیگر 30 میلیارد دلار فاینانسی است که در محل مصرف آن مصارف پزشکی، دانشگاهی و کشاورزی دیده شده است، یعنی قرار نیست منابع ارزی کشور در سال آینده سرمایهگذاری شوند تا دوباره به چرخه اقتصادی بازگردد، پس مشخص است که این 30 میلیارد دلار فاینانس باید از محل فروش نفت یا درآمدهای دیگر ارزی دولت جبران شود که امکان تحقق آن با توجه به وضعیت موجود خیلی سخت است. با جمعبندی آنچه گفته شد، به نظر میرسد لایحه بودجه از بابت مباحث ارزی استحکام کافی ندارد. این موضوع در سال آینده یا موجب گران شدن ارز و در پی آن گرانی کالاها خواهد شد یا ممکن است با قید و بندهایی که در مصرف ارز میگذاریم، کشور دچار کمبود کالا شود که این موضوع نیز میتواند سبب افزایش قیمت کالاها شود. پس باید رابطه بخش ارزی بودجه با نیازها و مصارف ارزی کشور مشخص شود تا بتوانیم نرخ ارز را پیشبینی کنیم.موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که دولت و مجلس ممکن است عددهایی را در بودجه تحت عنوان منابع و مصارف بودجه پیشبینی کنند که گاهی اوقات درآمدهای پیشبینی شده محقق نشود؛ اما هزینهها نه تنها به میزان پیشبینی شده، بلکه خیلی بیشتر از آن ایجاد شوند. در این مواقع ممکن است دولتها از طریق شیوههای مختلفی چون استقراض، چاپ پول و... ریال مورد نیاز خودشان را تأمین کنند. در واقع، اگر درآمدها استحکام کافی نداشته و اطمینان کافی از تحقق آنها نداشته باشیم اما به هزینهها دامن بزنیم، بدون شک مشکلاتی پیش میآید. اگر درآمدهای پیشبینی شده برای هزینههایی همچون دو برابر شدن بودجه سلامت، 22 هزار میلیارد تومان یارانه نان و گندم، 30 هزار میلیارد تومان یارانه معیشتی، 42 هزار میلیارد تومان یارانههای نقدی و غیر نقدی و... محقق نشود، این منابع باید از جاهای دیگری تأمین شوند که یکی از این راهها ممکن است از طریق استقراض از نسلهای بعدی و بدهکار کردن آنها باشد. اتفاقی که در چنین شرایطی رخ میدهد، این است که شما از جیب مردم 100 واحد پول درآورده، اما 50 واحد آن را تحت عنوان افزایش حقوق یا یارانه به مردم میدهید. قاعدتاً انتظار دارید که مردم خوشحال شوند چون یارانه و حقوق بیشتری نسبت به سال گذشته میگیرند، اما چون شما به ازای 50 واحدی که به مردم دادهاید 100 واحد از جیب آنها برداشتهاید، باز هم نمیتوانند خرید سال گذشته را انجام دهند. بنابراین اگر منابع درآمدی بودجه مطمئن نباشد هر چه از این یارانهها به مردم پرداخت شود، مانند این است که این پول از جیب خود مردم داده میشود، آن هم با درصدی که اتفاقاً قدرت خرید آنها را بیشتر تضعیف میکند.
در واقع اگر منابع بودجهای کشور محقق نشود افزایش دستمزد یا میزان یارانهها و... نه تنها شرایط معیشتی مردم را بهتر نمیکند، بلکه موجب کاهش قدرت خرید مردم میشود؟
بله، همین طور است. باید بدانیم افزایش یارانه در بودجه با اینکه ظاهرش حمایت از اقشار ضعیف و عموم مردم است اما اگر منابع درآمدی آن منابع مطمئنی نباشند، به نوعی کلاه گذاشتن سر مردم است. در واقع مردم اعدادی را میبینند که به درآمدها و دریافتی آنها اضافه شده، اما در زندگی شخصیشان احساس رشد و بهبود نمیکنند بلکه احساس میکنند نسبت به تورم عقب ماندهاند. به همین دلیل میگویم اگر نقاط ریسک منابع درآمدی، در مجلس تجزیه و تحلیل نشود و ریسک محقق نشدنشان بالای 50 درصد باشد، عملاً این بودجه ممکن است منجر به فقیرتر شدن مردم شود.
به نظرتان این اتفاق خواهد افتاد؟
وقتی درباره درآمدهای مالیاتی میگوییم قرار است این درآمدها حدود 29 درصد افزایش داشته باشد، باید ببینیم چه پیوستی برای تحقق این موضوع وجود دارد؟ آیا قرار است فضای کسب و کار پر شور و نشاط شود؟ قرار است چقدر تسهیلات بانکی به سمت تولیدکنندگان و چقدر ارز رسانی به خرید و واردات مواد اولیه و کالاهای واسطهای صورت گیرد؟ در واقع، بودجه چیزی جز یک مشت عدد و رقم نیست. حتما باید یک سری فعالیتها و تکاپوهای اقتصادی در بازار سرمایه، عملکرد بانکها و مباحث مربوط به تولید صورت گیرد تا بتوان این ریسکها را کاهش داد. پس کاهش ریسک به این معنا نیست که بتوانیم روی اعداد قسم بخوریم که حتما محقق میشوند؛ بلکه به این معناست که باید پیوست فعالیتهایی بر اساس اقتصاد مقاومتی در کنار این بودجه وجود داشته باشد تا اقتصاد در مسیر رشد حرکت کند. اگر اقتصاد در مسیر رشد حرکت نکند، اعداد موجود در بودجه نمیتوانند تضمین کنند درآمدهای مالیاتی حتماً محقق خواهند شد.تکرار و تأکید من این است که ما با یک سیستم پیوسته و در هم تنیده مواجه هستیم. بودجه فقط یک تصویر عددی از این سیستم است، مسئله مهم این است که آیا وزارتخانههای تولیدی ما موفق میشوند در مقوله تولید نشاط و تحرک ایجاد کنند؟ آیا موفق میشوند در کسب و کار رونق ایجاد کنند یا مجوزها و امضاهای طلایی و فسادزا را حذف کنند؟ اگر این اتفاقها نیفتد، طبیعتاً درآمدی که میخواهیم از آن مالیات بگیریم نیز محقق نشده و به تبع آن درآمدهای مالیاتی نیز محقق نخواهد شد. در چنین شرایطی ریسک درآمدهای مالیاتی افزایش مییابد.
به نظرتان دلیل اصلی افزایش بودجه عمومی چیست؟
یک مقداری حقوق و دستمزد و یک مقداری یارانههای پرداختی افزایش پیدا کردهاند. بخشی از گیرندگان این افزایش هم طبقه ضعیف جامعه هستند تا بتوانند در این شرایط کرونایی به زندگیشان ادامه دهند؛ یعنی برخی از این افزایشها ضروری است؛ اما خلأهایی وجود دارد که مجلس باید آنها را بررسی کند. مجلس باید بررسی کند افزایش 47 درصدی بودجه عمومی به چه بخشهایی رفته است. ما در بودجه چیزی تحت عنوان هرز رفتن بودجه داریم. وقتی وضعیت اقتصادی شما خوب است ممکن است در روز تولد فرزندتان هدیههای خوب و زیادی برای فرزندتان بخرید؛ اما وقتی اوضاع اقتصادی خوب نیست، طبیعتا شما باید متناسب با شرایط اقتصادیتان جشن تولدتان را محدودتر برگزار کنید. برخی از ردیفهای بودجهای برای سالهایی است که دولتها پردرآمد بودند و هزینههای تشریفاتی آنها خیلی زیاد بوده است، ردیفهایی که در شرایط فعلی میتوانند حذف شوند.
نظرتان درباره پیشبینی فروش نفت و درآمدهای نفتی در سال آینده چیست؟
دولتهای جمهوری اسلامی ایران باید توانایی فروش نفت را داشته باشند. نخواستن با نتوانستن فرق دارد. اینکه نتوانیم نفت بفروشیم با اینکه نخواهیم نفت بفروشیم، متفاوت است. متأسفانه در وضعیت فعلی ما نمیتوانیم نفت بفروشیم که این خیلی بد است. کشور در چنین شرایطی به یک دولت قلدر نیاز دارد تا بتواند نفت خود را به طرق مختلف بفروشد و درآمدهای ارزی کسب کند. حالا این را که این درآمدهای ارزی وارد بودجه شوند یا به صندوق توسعه ملی واریز شود، قانون مشخص کرده است. اما چیزی که دولت در بودجه 1400 به مردم وعده داده، این است که با بودجه 1400 درآمدهای کشور درونزا شده و بخش غیر دولتی در اقتصاد تقویت میشود. ضمن اینکه حمایتهای معیشتی دنبال شده و اشتغال خرد و متوسط نیز گسترش مییابد، اینها اگرچه شعارهای دهنپرکنی است؛ اما هیچ علامتی از تحقق آنها در بودجه سال 1400 دیده نمیشود.